مراسم روز جهانی کارگر (١٨٩٩)

کلارا زتکین


برگردان: ماریا عباسیان

هر کجا که مردم، به رنجبری زیر یوغ سرمایه‌داری واداشته می‌شوند، زنان و مردان کارگر تشکل‌یافته، در روز اول ماه مه برای نیل به رهایی اجتماعی آن‌ها، تظاهرات برپا می‌کنند.

قطعاً تظاهرات اول ماه مه، به‌منظور ایستادگی سرسختانه برای حق 8 ساعت کار روزانه و کلاً برای تصویب قوانین حمایتی کارگری در کنگره بین‌الملل در پاریس مصوّب شد. اما ماهیت کنگره و بحث‌های پیش از تصمیم‌گیری، بدون شک تصریح می‌کند که اصلاحات مورد مطالبه، نه اهداف نهایی جنبش کارگری، بلکه تنها ابزاری برای رسیدن به این اهداف هستند. آن‌ها انگیزه طبقه کارگر انقلابی در راه پیش‌روی به‌سوی فتح قدرت سیاسی هستند که به مدد آن‌ها، آزادی اجتماعی و اقتصادی را نیز کسب خواهد کرد؛ نه کمتر از این و نه هنوز چیزی بیش از این. علی‌رغم اهمیت اصلاحات

-که شرایط لازم برای گسترش پرقدرت جنبش کارگری را فراهم می‌کند- طبقه کارگر، هرگز حق بنیادین خود برای انقلاب اجتماعی را به ثمن بخس اصلاحات نمی‌فروشد. وضعیت طبقه کارگر، به‌واسطه اصلاحات بهبود می‌یابد؛ اصلاحات، وزن زنجیرهایی را که سرمایه‌داری بر کارگر تحمیل کرده، سبک می‌کند، اما برای در هم شکستن سرمایه‌داری و رهایی کارگران از ستم آن، کافی نیست.

در نتیجه، روز جهانی کارگر، نه تنها تظاهراتی به نفع تمام انواع اصلاحات اجتماعی است که توسط بخش خودآگاه پرولتاریا مطالبه می‌شود، بلکه هم‌زمان، تظاهراتی برای اهداف اصیل مبارزه طبقه کارگر، یعنی نابودی جامعه سرمایه‌داری و الغای هر نوع بردگی انسان توسط انسانی دیگر است و ناگزیر باید این گونه باشد. تظاهرات اول ماه مه، علی‌رغم شکل آرام آن، در اصل کنشی انقلابی است و از این پس نیز خواهد ماند. انقلابی است و انقلابی خواهد ماند؛ نه به آن معنایی که نیروهای پلیس و سیاستمداران از این کلمه می‌فهمند، بلکه به‌مفهوم تاریخی و راستین آن. زیرا نمایشی آگاهانه از اراده کارگران در مبارزه برای تغییر شکل ریشه‌ای جامعه و تلاش آن‌هاست برای دست‌یابی به تمام اصلاحاتی که مزدبگیران را قادر خواهد ساخت سوسیالیسم را جای‌گزین سرمایه‌داری کنند. رهایی طبقه کارگر، ضرورتی تاریخی است که تنها به دست خود این طبقه خواهد بود. این عقیده، بن‌مایه تمامی تظاهرات‌های اول ماه مه است.

طبقه کارگر، از طریق تظاهرات اول ماه مه، رسماً اعلام می‌کند این افسانه که سخاوت و عدالت طبقات بالای اجتماع، متضمن رهایی واقعی یا حتی بهبود مؤثر از مصایب بی‌رحمانه و رنج‌های استثمار سرمایه‌داری برای کارگران است، برای همیشه پایان یافته است. در حال حاضر، تنها، کنش خود کارگرانِ متشکل در اتحادیه‌ها و حزبی کارگری برای نبرد سیاسی، قادر خواهد بود اصلاحات لازم را در جامعه بورژوایی اعمال کند و روزی، بردگان مزدبگیر را به شهروندان آزاد جامعه‌ای مشترک‌المنافع و آزاد بدل کند. تنها طبقه کارگری قدرتمند از لحاظ سلامت و نیروی عقلانی و اخلاقی، می‌تواند وظیفه تاریخی خود را انجام دهد. در چنین شرایطی، هر اصلاحی، با بهبود موقعیت سیاسی و اقتصادی کارگران، اهرمی خواهد بود که نیروی پیش‌برنده مبارزه طبقاتی پرولتاریا را افزایش می‌دهد. تظاهرات اول ماه مه، زنگ‌های صلح بی‌ارزش بین کارگر و سرمایه‌داری را طنین‌انداز نمی‌کند؛ بلکه بر عکس، بیانیه طبقه کارگر علیه جامعه سرمایه‌داری است. بردگان زمان ما، خود را در شمار آورده‌اند و دیگر نمی‌خواهند برده باشند. با تظاهرات اول ماه مه، آن‌ها نشان می‌دهند که به‌روشنی منافع حقیقیشان را بازشناخته‌اند و این منافع، در ستیزس آشتی‌ناپذیر با منافع سرمایه‌داری است.

 

منافع کارگران، به‌عنوان طبقه‌ای استثمار شده و تحت ستم، در تمامی کشورها یک‌سان است. لذا، تظاهرات اول ماه مه باید تظاهراتی بین‌المللی باشد. کارگران از تمامی ملت‌ها، از آن سوی مرزها و دریاها، دست‌هایشان را برای اتحادی برادرانه به‌سوی هم دراز می‌کنند: قدرت انقلابی بین‌المللی طبقه کارگر، علیه قدرت ارتجاعی سرمایه‌داری جهانی به پا می‌خیزد. این حقیقت که در تمام جهان سرمایه‌داری، کارگران متفقاً به‌پا می‌خیزند تا از طریق مطالبه اصلاحات یک‌سان و تلاش برای نیل به اهداف مشترک، بر هم‌بستگی منافع طبقاتیشان تأکید کنند، اهمیت به‌سزایی دارد. برای تاریخ‌دانان آینده، تظاهرات کارگری اول ماه مه، بسیار مهم‌تر و جالب‌تر از نبردهای وحشیانه‌ای است که امروزه توسط میهن‌پرستان افراطی هر کشوری به‌راه انداخته می‌شود. تظاهرات اول ماه مه، مصداق آشکاری از احیای فکری و اخلاقی طبقه کارگر است و نشان می‌دهد که استثمار سرمایه‌داری، کارگران را فارغ از صنف، جنسیت، مذهب و ملیت، در یک ارتش انقلابی که در حال فتح دنیای جدید است، متحد می‌کند؛ دنیایی که کارگر در آن چیزی برای از دست دادن ندارد، جز زنجیرهایش و به همه‌چیز می‌تواند دست پیدا کند. لذا ما تظاهرات اول ماه مه را به عنوان منادی مبارزات و پیروزی‌های آینده، که به‌طور قطع باید از راه برسد، همان‌طور که بهار از پی زمستان و بامداد از پی شامگاه، گرامی می‌داریم.

اشتوتگارت، آلمان
کلارا زتکین

آرشيو زتکین

آرشيو نويسندگان مارکسيست

مبدا